مقالۀ حاضر به بررسی تفاوت تجربۀ گردشگری زنان و مردان، به عنوان جنبهای از اوقات فراغت پرداخته است. چهار دستۀ محدودیتهای هنجاری، وظایف نقشی زنانه، ضعف اقتصادی و نداشتن احساس امنیت موجب میشود تا زنان در تنظیم برنامۀ گردشگری خود متفاوت از مردان عمل کنند. برای این منظور چکیده کامل
مقالۀ حاضر به بررسی تفاوت تجربۀ گردشگری زنان و مردان، به عنوان جنبهای از اوقات فراغت پرداخته است. چهار دستۀ محدودیتهای هنجاری، وظایف نقشی زنانه، ضعف اقتصادی و نداشتن احساس امنیت موجب میشود تا زنان در تنظیم برنامۀ گردشگری خود متفاوت از مردان عمل کنند. برای این منظور، دادههای پیمایش ملی ارزشها، نگرشها و رفتارشناسی گردشگری ایران، با حجم نمونه 5009 نفر از کل استانهای کشور، تحلیل ثانویه شد. مبتنی بر ادبیات تحقیق، هشت فرضیه دربارۀ انگیزۀ سفر، اقدام به سفر، انتخاب اقامتگاه، وسیله نقلیه و تور گردشگری میان زنان و مردان مقایسه شد. یافتههای پژوهش حاکی از آن بود که زنان در سفرهای تنهایی یا با دوستان خود، بیشتر از تورهای گردشگری استفاده میکنند؛ کمتر از خودروی شخصی استفاده میکنند؛ کمتر به قصد تفریح و بیشتر با هدف زیارت سفر میکنند. همچنین زنانِ تنها بیشتر به قصد دیدار اقوام خود به سفر میروند و در سفرهای با دوستان خود کمتر در چادرهای مسافرتی بیتوته میکنند. هرچند زنان کمتر از مردان، تنهایی یا با دوستان خود به سفر رفته بودند، میزان سفرهای داخلی زنان با مردان تفاوت معنیداری نداشت؛ زیرا سفرهای با خانواده آنها بیش از مردان بود. همچنین هرچند تعداد سفرهای خارجی زنان کمتر از مردان بود، تعداد سفرهای خارجی زنان شاغل با مردان، تفاوت معناداری نداشت. به نظر میرسد که علی رغم محدودیتهای جدی در کیفیت تجربۀ گردشگری زنان نسبت به مردان، آنان با استفاده از گریزگاههای ساختاری و هنجاری جامعه توانستهاند به لحاظ کمّی، تجربۀ گردشگری برابری را با مردان برای خود رقم بزنند.
پرونده مقاله
ازدواج دختران در دوران کودکی، چالشی در مناطق کمتر توسعه یافته و مسئلهای اجتماعی است که در بخش های مختلف جهان، زندگی زنان و کودکدختران را تحت تأثیر قرار داده است. هدف این پژوهش، تفسیر دلایل زنان شهر چابهار از تجربۀ کودک همسری است که با روش شناسی کیفی و با استفاده از رو چکیده کامل
ازدواج دختران در دوران کودکی، چالشی در مناطق کمتر توسعه یافته و مسئلهای اجتماعی است که در بخش های مختلف جهان، زندگی زنان و کودکدختران را تحت تأثیر قرار داده است. هدف این پژوهش، تفسیر دلایل زنان شهر چابهار از تجربۀ کودک همسری است که با روش شناسی کیفی و با استفاده از روش نظریۀ زمینه ای انجام شده است. پژوهش حاضر با ابتنای بر روش نظریۀ زمینه ای، به درک معنای ذهنی 28 نفر از زنان شهر چابهار نسبت به تجربۀ کودک همسری و شرایط علی، مداخله ای و بافتی در بازنمایی تجربه زیستۀ کودک همسری مبتنی بر فقر پرداخته است. به این منظور با 28 نفر از زنان شهرستان چابهار که به روش نمونه گیری نظری انتخاب شده بودند، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختار یافته انجام شد. فقر اقتصادی، فقر فرهنگی-آموزشی، شرایط نابسامان خانوادگی و تبعیض جنسیتی، شرایط علّی ازدواج دختران در سنین کودکی را فراهم ساخته است. شرايطه مداخلهگر (فقر زنان سرپرست خانوار و چهرۀ زنانه فقر) و شرايط بافتي (فقر شهری، زیست مکان ناامن و مردسالاری هنجاری) نيز ازدواج کودکان را زمينهسازي و تسهيل کرده است. همچنین تحليل دادهها با نظام کدگذاري سهسطحي باز، محوري و گزينشي نشان داد که مقولۀ مرکزي منتزع از ازدواج کودکان در بين افراد مورد مطالعه، «فقر مضاعف و کودک همسری چندوجهی» است. یافته ها بر این دلالت داشتند که ازدواج در کودکی، دختران را در معرض انوع آسیب های آشکار و غیر مستقیم از جمله کودک مادری، کودک بیوه گی، خشونت خانگی، بازماندگی تحصیلی، بازتولید چرخۀ فقر، افسردگی مفرط و انزوای اجتماعی قرار می دهد.
پرونده مقاله
پدیدۀ اقدام به خودکشی از جمله مهم ترین آسیبهای اجتماعی- روانشناختی رو به رشد در سراسر جهان است که 4/1 از کل مرگومیرها در سراسر جهان را شامل می شود. هدف این پژوهش، کشف زمینهها و عوامل خانوادگی در اقدام به خودکشی زنان است که با روششناسی کیفی و استفاده از روش نظریۀ زم چکیده کامل
پدیدۀ اقدام به خودکشی از جمله مهم ترین آسیبهای اجتماعی- روانشناختی رو به رشد در سراسر جهان است که 4/1 از کل مرگومیرها در سراسر جهان را شامل می شود. هدف این پژوهش، کشف زمینهها و عوامل خانوادگی در اقدام به خودکشی زنان است که با روششناسی کیفی و استفاده از روش نظریۀ زمینهای به انجام رسیده است. به این منظور با 23 مشارکتکننده از زنان آبدانانی که با روش نمونه گیری نظری انتخاب شده بودند، در طول بیش از یک سال مصاحبههای عمیق و نیمه ساختاریافته انجام شد. نه مقولۀ اصلی و یک مقوله هسته از خلال نظام کدگذاری داده ها استخراج شد: خانواده متشنج، ناکارآمدی روابط خانوادگی، خانواده بزهکار، انحراف اخلاقی همسر، خانواده ازهمگسیخته، همسر گزینی تحمیلی، دوری از فضای نامطلوب خانواده با ازدواج، اختلافات زناشویی، تجربه طرد و دوری گزینی عامدانه. همچنین «چالشهای خانوادگی- خودکشی های معنادار» به عنوان مقوله هستهای انتخاب شد و در نهایت مدل پارادایمی مستخرج از داده ها تنظیم شد. یافته ها نشان می دهد که روابط ناکارآمد خانوادگی، محدودیت و تحمیل چالش های جدی در زندگی زنان ایجاد کرده که خودکشی، تنها یکی از این چالش های جدی محسوب میگردد.
پرونده مقاله
خشونت خانگی علیه زنان نوعی رفتار پرخاشگرانه است که در روابط نزدیک و خانوادگی رخ میدهد. خشونت علیه زنان، یکی از خشن ترین نتایج نابرابریهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در جوامع مختلف است که پیامدهای جبرانناپذیری را برای قربانی ایجاد میکند. به نظر میرسد که دسترسی به منا چکیده کامل
خشونت خانگی علیه زنان نوعی رفتار پرخاشگرانه است که در روابط نزدیک و خانوادگی رخ میدهد. خشونت علیه زنان، یکی از خشن ترین نتایج نابرابریهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در جوامع مختلف است که پیامدهای جبرانناپذیری را برای قربانی ایجاد میکند. به نظر میرسد که دسترسی به منابع در زنان شاغل، سبب تجربۀ خشونت در بین آنها شده و آنان نیز از خشونت خانگی مستثنی نیستند. مطالعات قابل توجهی در ارتباط با خشونت خانگی علیه زنان خانه دار شده، ولی در ارتباط با زنان شاغل، مطالعات محدود بوده است. هدف پژوهش حاضر، واکاوی تجربۀ خشونت خانگی و درک زنان شاغل از این خشونت در شهر تهران است. در بخش روششناسی از روش کیفی و راهبرد نظریۀ زمینهای استفاده شد. انتخاب مصاحبهشوندگان به صورت هدفمند بود و تعداد 12 زن شاغل به مدت بیش از سه ماه بررسی شدند. هفت مقولۀ اصلي و يك مقولۀ هسته از خلال كدگذاري دادهها استخراج شد. «چرخۀ اشتغال زنان و تجربۀ خشونت» به عنوان مقولۀ نهایی انتخاب گردید و در پایان مدل پارادایمی مستخرج از دادهها طرح شد. نتایج بیانگر آن است که زنان شاغل در شهر تهران، درکی متنوع از خشونت خانگی داشته، انواع این خشونت را تجربه میکنند. به نظر میرسد که نوع و میزان خشونت اقتصادی و اجتماعی در زنان شاغل، متفاوت از زنان خانه دار باشد.
پرونده مقاله
دیدگاه عمومی نسبت به خشونت خانوادگی، معمولاً خشونت توسط مردان علیه زنان یا سایر اعضای خانواده است اما گزارشها در این زمینه مبیّن آن است که گاه مردان قربانی خشونت زنان میشوند. هدف اصلی این پژوهش تبیین جامعهشناختی خشونت زنان علیه مردان است. این پژوهش به شکل کیفی انجام چکیده کامل
دیدگاه عمومی نسبت به خشونت خانوادگی، معمولاً خشونت توسط مردان علیه زنان یا سایر اعضای خانواده است اما گزارشها در این زمینه مبیّن آن است که گاه مردان قربانی خشونت زنان میشوند. هدف اصلی این پژوهش تبیین جامعهشناختی خشونت زنان علیه مردان است. این پژوهش به شکل کیفی انجامشده و با روش گرندد تئوری دادهها مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه مورد مطالعه شامل مردان متأهل خشونتدیدۀ شهر تهران است. شیوۀ انتخاب نمونهها هدفمند بوده و حجم نمونه نیز طی پژوهش پس از مصاحبه دهم به اشباع رسید. تحلیلها بهوسیله سه نوع کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام شده است. یافتههای تحقیق عبارتاند از: شرایط زمینهای اثرگذار بر خشونت زنان علیه مردان شامل: 1- مسائل فرهنگی، 2- مسائل اجتماعی، 3- مسائل مالی، 4- شرایط شغلی و سازمانی، 5- مشکلات روحی و روانی در خانواده، 6- سابقۀ اعتیاد در خانواده، 7- آشنایی با مهارتهای زندگی؛ عوامل مداخلهگر اثرگذار بر راهبرد خشونت زنان علیه مردان شامل: 1- تفاوت شخصیتی، 2- تفاوت فرهنگی، 3- تفاوت سنی، 4- تفاوت مسائل مالی، 5- تفاوت در نوع نیاز، 6- باورهای زناشویی، 7- باورهای جنسیتی؛ شرایط علّى اثرگذار بر خشونت زنان علیه مردان شامل: 1- روابط گسسته، 2- روابط درهمتنیده، 3- تجربیات نامناسب خانوادگی، 4- عوامل شغلی- سازمانی، 5- مشکلات ارتباطی در شغل، 6- عوامل اجتماعی، 7- عوامل فرهنگی؛ راهبردهای کنش و کنش متقابل عبارتاند از: 1- رفتارهای ارتباطی ناسالم 2-الگوی تعاملی تلافی جویانه 3- کمبود عشق و صمیمیت؛ پیامدها عبارتاند از: 1-آسیبهای روانی 2- قدرت نداشتن مرد در خانواده 3- جدایی 4- رفتارهای پرخطر 5- آسیب دیدن فرزندان 6- تضعیف بنیان خانواده 7- نداشتن مدیریت مالی خانوار؛ نتایج تحقیق نشاندهندۀ وجود خشونت علیه مردان در خانواده است و تبعات این نوع از خشونت باعث تضعیف نهاد خانواده میشود.
پرونده مقاله
از مهم¬ترین مطالبی که شبکههای اجتماعی -توئیتر- به آن توجه داشتهاند، خشونت علیه زنان در ایران بوده است. مهم¬ترین پشتوانههای نظری در پدید آمدن این کارزارها، انعکاس مطالب درباره خشونت علیه زنان است. از مهم¬ترین عاملها در پدید آمدن این موجها، فعالان مهم در عرصه این شب چکیده کامل
از مهم¬ترین مطالبی که شبکههای اجتماعی -توئیتر- به آن توجه داشتهاند، خشونت علیه زنان در ایران بوده است. مهم¬ترین پشتوانههای نظری در پدید آمدن این کارزارها، انعکاس مطالب درباره خشونت علیه زنان است. از مهم¬ترین عاملها در پدید آمدن این موجها، فعالان مهم در عرصه این شبکههای اجتماعی هستند که با استفاده از دنبال¬کنندگان خود این مطالب را انعکاس میدهند. مهم¬ترین آنها از نظر تعداد، توئیت و ریتوئیت، کمپین «دختران انقلاب» بوده است. هدف تحقیق، تحلیل چگونگی عملکرد توییتر در انعکاس مطالب خشونت علیه زنان در ایران بر اساس مهم¬ترین کارزارهای به وجود آمده طی دهه اخیر است. این موضوع بر اساس مبانی نظری درباره انواع خشونت و جنبشهای شبکهای¬شده تحلیل شد. روش تحقیق، تحلیل مضمون توئیتها و هشتگهای مرتبط با کمپینها از سال 1396 تا 1400 است. نتایج تحقیق نشان داد که مهم¬ترین مضامین درباره خشونت اجتماعی و سیاسی علیه زنان است. در این رابطه برخی از کمپینها و هشتگها، سبب بروز ناامنیها در اجتماع و تأثیر عینی در جامعه بودهاند که مهم¬ترین آنها از نظر تعداد توئیت و ریتوئیت کمپین دختران خیابان انقلاب بود. بنا به اهمیت امنیتی و تأثیر فضای مجازی نظیر توئیتر، تحلیل مضامین توئیتها نشان از خلأ اخبار، پست¬ها و توئیتهای افراد مرتبط با کمپینها و هشتگها بود.
پرونده مقاله